" ابر سیاه "

نوشته هایم ، نقاشی هایم ، طراحی هایم ، عکس هایم ، موسیقی هایم و ...

" ابر سیاه "

نوشته هایم ، نقاشی هایم ، طراحی هایم ، عکس هایم ، موسیقی هایم و ...

" ابر سیاه "


_ مغز برهنه ، واژنِ روشنفکر _

سلام " واژن " ...

ما در عصری هستیم که برهنگی نماد " روشنفکریست "

نقاشی ِ برهنگی ، عکاسی ِ برهنگی ، فیلم های برهنگی ، پوشش برهنگی ، نوشته های برهنگی و خیلی چیزهای برهنه ی دیگر ...

 

حتی داشتن ِ" مغز ِ برهنه " هم نوعی نماد روشنفکریست ...

جالب است ، گاهی فکر نکردن به حقیقت انسانیت ، هم نوعی " روشنفکریست " ...

 

فکر میکنم ، انسانها در واقع هنگامی که دیگر موضوعی برای ارائه و جذب دیگران ندارند به برهنگی روی می آورند.

 

آنها عاجز و ناتوان هستند ...

خودشان و مغزشان جاذبه ای ندارند ...

نمیتوانند نیازی جدید در درون ِ یک انسان ایجاد کنند و به آن پاسخی دهند ...

برای همین از عادی ترین نیاز ِ انسان " نیاز جنسی اش " سوء استفاده میکنند ، تا انسانها را به سمت ِ خود و افکارشان جذب کنند ...

 

چه حیله ی کُهنه ی " برهنه ای " ...

 

 

اکنون مییبنی که ، چقدر ما انسانهایی با مغزهای بسته و احمق بر روی زمین داریم که هنوز برهنه نشده اند ...

مثل ِ  من ِ احمق ...

 

 

جالب است ، پاسخی که از برهنه ها میشنوم این است که " ما همه ، برهنه به دنیا آمده ایم و این برهنه بودن ، ضد ارزشِ انسانیت نیست "

 

واژن ِ عزیز ، میبینی که چقدر " روشن فکر " ها زیاد هستند ؟؟

 

آنها مغزهای ِ برهنه شان را با جنسیت شان فریاد میزنند و ما آنها را تشویق میکنیم و برایشان دست میزنیم ...

آنها مارا میبینند و باز برهنه تر میشوند ...

 

"""" و ما به همین راحتی میتوانیم هر کسی را برهنه کنیم و یا برهنه نگه داریم ، حتی اگر فاحشه نباشند و پول نخواهند """"

چه حیله ی کثیف و " برهنه ای " ...

 

اکنون پی میبرم که چرا مردم ِ این شهر ، " فاحشه های شهرم " را دوست دارند و آنها را میپرستند ...

به آنها در تمامِ شهر احترام میگذارند و برای دیدنشان هر کاری میکنند و هرجایی میروند ...

و همچنان به تعداد ِ "فاحشه های شهرم " روز به روز افزوده میشود ...

 

 

اما واقعیت ِ تلخ تری اینجاست ...

 

آنهایی که به برهنگی " اعتقاد دارند " در واقع به آن " هیچ اعتقادی ندارند " ...

برای آنکه در جامعه ی " عامی " مورد قبول واقع شوند " برهنه " میشوند ...

و برای آنکه به آنها بگویند " آه ، چقدر تو را دوست داریم " برهنه " میمانند " ...

 

عوام لذت میبرند و به لذت بردنشان " روشنفکری " میگویند ...

 

و فاجعه تر این است ، آنهایی که به برهنگی " اعتقادی ندارند " به راحتی از جامعه " طرد " میشوند ...

 

راستی ...

من هم یک روشنفکر هستم ...

این هم نقاشی ام ... " واژن "

بگو که مرا از جامعه " طرد " نکنند ، لطفا ...

 

با عشق

" ابر سیاه "

 

...

...

...

...

...

 

_ مغز برهنه ، واژنِ روشنفکر _

_ من و فاحشه های شهرم _

طرح : واژنِ روشنفکر _ از گالری ِ " شهوت " ( خودم + جوهر + زغال )

 

...

...

...

...

...

  • ابر سیاه

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی