" ابر سیاه "
نوشته هایم ، نقاشی هایم ، طراحی هایم ، عکس هایم ، موسیقی هایم و ...
خانه
درباره من
درباره آثارم
تماس با من
" ابر سیاه "
نوشته هایم ، نقاشی هایم ، طراحی هایم ، عکس هایم ، موسیقی هایم و ...
طبقه بندی موضوعی
-------------- نوشته هایم --------------
(۴۴)
رمان ِ سیاه
(۹)
سیاهنامه ی " ابر سیاه "
(۲۷)
من و فاحشه های شهرم
(۶)
نوشته های کوتاه
(۲)
-------------- عکس هایم --------------
(۳۰)
عکس های خودم
(۱۹)
عکس هایی که گرفته ام
(۶)
عکس هایی که ویرایش کرده ام
(۵)
-------------- نقاشی هایم --------------
(۱۷)
ذغال
(۸)
مداد
(۸)
جوهر
(۹)
ماژیک
(۱)
-------------- علایقم --------------
(۶)
فیلم هایی که دیده ام
(۳)
کتاب هایی که خوانده ام
(۳)
خلاصه آمار
کلمات کلیدی
Movie
Jean.Luc Godard
Classic
سیاهنامه
صادق هدایت
رمان سیاه
آلبر کامو
Albert Camus
Darren Aronofsky
Philosophic
Psycho
بایگانی
ارديبهشت ۱۳۹۳
(۱)
فروردين ۱۳۹۳
(۱)
اسفند ۱۳۹۲
(۷)
بهمن ۱۳۹۲
(۳)
دی ۱۳۹۲
(۳)
آذر ۱۳۹۲
(۷)
آبان ۱۳۹۲
(۲)
مهر ۱۳۹۲
(۲۶)
آخرین مطالب
_ تئوری لبخند _
_ Without any reason _
کتاب " زنده به گور " از " صادق هدایت "
_ سالگرد _
فیلم " Breathless " از " Jean.Luc Godard "
فیلم " A Woman Is a Woman " از " Jean.Luc Godard "
کتاب " افسانه سیزیف " از " آلبر کامو "
_ قانون شکنان ِ جامعه _
فیلم " The Fountain "از " Darren Aronofsky "
_ کیسه های زباله _
۲۶ مطلب در مهر ۱۳۹۲ ثبت شده است
_ خاک _
|
ابر سیاه
|
۰ نظر
وقتی خسته ای ...
از دست آدم های آهنی شده ی شهری ...
به خاک پناه ببر ...
به خاک پناه ببر ...
او تو را دَرک خواهد کرد ...
او از جنس ِ توست ...
تو را درک خواهد کرد ...
...
...
...
...
...
_ خاک _
سیاهنامه ی " ابر سیاه "
عکس : خودم + PS cs6
عکاس : یک دوست
...
...
...
...
...
_ ایستگاه اول ، بهشت _
|
ابر سیاه
|
۰ نظر
مبدا ...
ایستگاه اول ...
بهـــــــــــشت ...
هم اکنون سوار میشوم ...
و میدانم وقتی مبدا من بهشت است ، مقصدم باید جایی دیگر باشد ...
...
...
...
...
...
_ ابستگاه اول ، بهشت _
سیاهنامه ی " ابر سیاه
عکس : خودم + PS cs6
عکاس : یک دوست
...
...
...
...
...
_ تصویری از درون ِ مغزها باید گرفت ، نه جسم ها _
|
ابر سیاه
|
۰ نظر
کاش میشد از آن چیزی که درون ِ ذهن ها میگذرد عکس گرفت ، نه ظاهر ِ ساخته شده ی آدمی ...
کاش میشد آن چیزی را که از ذهن عبور میکند را ثبت کرد ، نه آنچه به عبورشان خیره میشوی ...
کاش میشد قدم زد ، گاهی بر روی ذهن هایمان ، تا لکه های چرک ِ انسانیت را ضد عفونی کنیم ...
...
...
...
...
...
_تصویری از درون ِ مغزها باید گرفت ، نه جسم ها _
سیاهنامه ی " ابر سیاه
عکس : خودم + PS cs6
عکاس : یک دوست
...
...
...
...
...
_ سلام قبر _
|
ابر سیاه
|
۰ نظر
هی رفیق ...
چی کار داری میکنی ؟؟؟
کجا میخوای بری ؟؟؟
واقعا نمیدونی ، یا نمیفهمی یا خودتو زدی به نفهمی ؟؟؟
باور کن ...
"""""""" آخرش همینجاست """"""
میدونم که دوست نداری،باور داشته باشی ... اما باز هم باور داری ...
...
...
...
...
...
_ سلام قبر _
سیاهنامه ی " ابر سیاه "
عکس : خودم + PS cs6
...
...
...
...
...
_ گرما _
|
ابر سیاه
|
۰ نظر
گرما ...
آه گرما ...
شاید زمانی باشد که بخواهی باز نرده های قلب ِ آهنی ات را باز کنی و کمی احساس خود را به طبیعت ابراز کنی ...
شاید هم اکنون زمانش باشد ...
...
...
...
...
...
_ گرما _
سیاهنامه ی " ابر سیاه "
عکس : خودم + PS cs6
...
...
...
...
...
_ سرما _
|
ابر سیاه
|
۰ نظر
و هیچگاه سرما از میان ما نخواهد رفت ...
و این حقیقت است ...
حقیقت است که ما تنها تلاش میکنیم ، تا با گرمای ِ خود ، به خود تلقین کنیم که زنده ایم ...
او فریاد زد : هنوز بدنش گرم است ، اون زنده است ...
عجیب خنده دار است ...
با اینکه ما میدانیم باید روزی به سرمای ِ سردخانه ، سرمای ِ قبر و سرمای ِ همیشگی ِ جسد ِ خود عادت کنیم ،
باز هم در تمام ِ سردی ها به دنبال ِ گرما میگردیم تا به آن پناه ببریم ...
سرد است هوا ...
من همچنان عادت کرده ام ...
...
...
...
...
...
_ سرما _
سیاهنامه ی " ابر سیاه "
عکس : خودم + PS cs6
...
...
...
...
...
جدیدترین مطالب
مطالب جدید تر